* ابا ابراهیم؛ ترور در دیار غریب
عکس زیر پیکر تنها و غریب فرمانده نستوهی است که اگرچه یک پزشک بود، اما اولین کتاب درباره انقلاب اسلامی ایران و حضرت امام(ره) را به زبان عربی با نام «خمینی راه حل و جایگزین اسلامی» درست زمانی نوشت که هنوز انقلاب اسلامی ایران اولین ماههای پیروزی خود را پشت سر می گذاشت و برای تحریر همین کتاب بود که در مصر به زندان افتاد.
فتحی شقاقی (اباابراهیم) درباره علاقه خود به انقلاب اسلامی می گوید: «دنیا باید بداند که بازتاب شعارهای امام خمینی در فلسطین در هیچ جای دیگر دنیا نظیری نداشت. دلیل آن این است که همانگونه که امام به زندگی ایرانی ها معنی داد، به زندگی ما در فلسطین نیز چنین مفهومی بخشید.»
دو سال بعد، ابا ابراهیم به فلسطین بازگشت تا یکی از هولناک ترین کابوس های رژیم صهیونیستی را که در طول چند سال اقامت در مصر پایه گذاری کرده بود، در سراسر سرزمین های اشغالی شکل دهد: «جنبش جهاد اسلامی فلسطین»
او در سال 1988 بالاخره توانست به دیدار مراد خویش رفته و حضرت امام(ره) را در تهران ملاقات کند.
حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان از اعضای دفتر امام(ره) درباره این دیدار میگوید: «وقتی فتحی شقاقی به ایران آمد، ابتدا به قم رفت ولی وقتی از قم به تهران آمد کمی ناراحت بود. در قم به دیدار یکی از آقایان سرشناس رفته بود و آن آقا هم به او گفته بود که شما حق ندارید غیرنظامیان را بکشید و با این استدلال انجام عملیات های شهادت طلبانه را هم زیر سوال برده بود.
وقتی فتحی شقاقی به دیدار امام رفت، در پایان با روحیه ای پرنشاط او را دیدم. وقتی علت را جویا شدیم گفت حضرت امام تکلیف ما را روشن کردند و فرمودند هر یهودی که از نقاط مختلف جهان به فلسطین آمده باید نابود شود.»
شاید ترسناکترین خاطره صهیونیستها از دکتر و جنبش تحت فرمانش، عملیات منحصر به فرد «بیت لید» باشد. عملیاتی که بیش از یکصد سرباز اشغالگر را به خاک و خون کشید و اسحاق رابین نخست وزیر وقت اسراییل آن را با حمله 30 جنگنده برابر دانست.
بعد از این عملیات بود که اسراییل عزم خود را برای ترور دکتر شقاقی جزم کرد و نهایتا در تاریخ 26 اکتبر 1995 برابر با 4 آبان 1374 وقتی رهبر جنبش جهاد اسلامی فلسطین در حال بازگشت از کنفرانسی در کشور لیبی بود، در مقابل هتل اقامتش در جزیره مالت توسط جوخه های ترور رژیم صهیونیستی به شهادت رسید.
رونین برگمان روزنامه نگار روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت در فصلی از کتاب خود با عنوان «نقطه بی بازگشت» درباره جزئیات ترور دکتر شقاقی می نویسد: «اسحاق رابین نخست وزیر اسرائیل در ماه ژانویه دستور ترور شقاقی را در پی اقدام جهاد اسلامی به اجرای عملیات بیت لید در ژانویه 1995 که در آن 22 اسرائیلی کشته و 108 نفر مجروح شده اند، صادر کرد.
در پی دستور رابین، موساد تدارکات لازم را برای ترور شقاقی توسط بنام «گروه قیصاریه» انجام داد. پیش از اجرای عملیات (بیت لید) طی سالهای طولانی مکان شقاقی را دمشق مشخص کرد ولی اوری ساقی رئیس بخش اطلاعات نظامی نسبت به انجام این عملیات ترور در خاک سوریه هشدار داد، وی عقیده داشت انجام این عملیات موجب بر انگیخته شدن خشم شدید سوریه خواهد شد. رابین نیز این توصیه ساقی را پذیرفت و به موساد دستور داد طرح جایگزینی برای ترور شقاقی در جایی جز دمشق را پایه ریزی کند.
شقاقی می دانست که تحت تعقیب اسرائیلی هاست . از این رو از دمشق بیرون نمی رفت و بنا به گفته صهیونیست ها محتاط بود. منابع موساد یادآور شده بودند که شقاقی فقط با هواپیما به ایران سفر میکند. با وجود این، موساد طرح دیگری ریخت و تلاش کرد آن را به اجراء در آورد.
در آغازاکتبر سال 1995 بنا به گفته موساد، شقاقی دعوتی برای شرکت در یک سمینار با حضور روسای سازمان های جنگ های پارتیزانی در لیبی دریافت کرد.
چگونگی سفر شقاقی به لیبی برای موساد با توجه به سفرهای گذشته وی مشخص شد. شقاقی از راه مالت به لیبی سفر می کرد. از این رو اعضای گروه (قیصاریه) دو طرح برای ربودن شقاقی ارائه دادند. نخست ربودن شقاقی به هنگام سفر وی از مالت به سمت لیبی، که رابین با این طرح از بیم اینکه گرفتار یک مشکل بین المللی شود، مخالفت کرد و طرح دوم ترور شقاقی به هنگام ورود به مالت بود.
عناصر موساد راهی مالت شدند و در فرودگاه منتظر شقاقی ماندند. شقاقی از نخستین پرواز یا دومین پرواز و یا سومین پرواز از هواپیما بیرون نیامد. عناصر موساد نسبت به امکان آمدن شقاقی به مالت ناامید شدند ولی با بی سیم صدای یکی از عناصر موساد را شنیدند که میگوید «یک لحظه یک لحظه، یک شخص تنها وجود دارد که نشسته است.»
شقاقی به مدت یک ساعت در مالت منتظر ماند و پس از آن برای شرکت در کنفراس عازم لیبی شد بدون اینکه احساس کند که تحت کنترل است.
موساد در گزارش خود می گوید: «شقاقی در آن جا با ابوموسی و طلال ناجی از رهبران جبهه خلق برای آزادی فلسطین –فرماندهی کل – به رهبری احمد جبریل دیدار کرد.»
در تاریخ 26 اکتبر، شقاقی به مالت بازگشت. موساد متوجه میشود که شقاقی با یک گذرنامه لیبیائی به نام «ابراهیم شاویش» سفر کرده است و برای مشخص کردن جای او در مالت بنا به وجود نام او در گذر نامه با مشکل روبرو نشد.
شقاقی در صبح همان روز وارد مالت شد و یک اتاق در هتلی در شهر نقاهه برای یک شب اجاره کرد. شماره اتاق616 بود. ساعت یازده و نیم شب بود که شقاقی برای خرید از هتل بیرون رفت و وارد فروشگاه «مارکس واسپنسر» شد و از آنجا یک پیراهن برای خود خرید.
بنا به گفته موساد، شقاقی همچنان به پیاده روی خود در مالت ادامه داد و متوجه موتور سیکلت یاماها که در طول راه او را تعقیب می کرد نشد.
راننده موتور سیکلت خود را کنار شقاقی رسانده و سرنشین دوم موتور سیکلت، با یک هفت تیر مجهز به صدا خفه کن، سه گلوله به سر شقاقی شلیک می کند. این هفت تیر مجهز به کیسه ای برای نگهداری پوکه گلوله های شلیک شده بود تا از این طریق برای انجام تحقیقات و دور نگه داشتن اسرائیل از این اتهام جلوگیری شود.»
* محمد ابو شماله، شهادت در چهارمین ترور
محمد ابوشماله با 41 سال سن، از سال 1991 جزو بارزترین افراد تحت تعقیب دستگاه های اطلاعاتی اسرائیل بود و تا پیش از شهادت، 3 مرتبه از ترور جان سالم به در برد که خطرناک ترین مورد در زمان یورش ارتش رژیم صهیونیستی به اردوگاه یبنا و محاصره منزل وی و سپس منفجر کردن آن در تابستان سال 2004 بود.
در سال 2003 نیز در جریان حملات هوایی رژیم صهیونیستی به خودروی وی، موفق شد از داخل خودرو به بیرون پریده و جان خود را نجات دهد اما به شدت زخمی شد و بیمارستانی در شمال شرق رفح انتقال یافت.
به همراه شهید احمد الجعبری در سفر مکه
رسانه های صهیونیستی پس از شهادت «احمد الجعبری» فرمانده عالیرتبه گردانهای القسام در سال 2012، ابوشماله را به عنوان یکی از گزینههای بارز برای بر عده گرفتن فرماندهی القسام در غزه معرفی کردند.
* محمد حمدان برهوم؛ هنوز ناشناخته است
محمد حمدان برهوم ( ابو اسامه) 45 ساله از سال 1992 تحت تعقیب رژیم صهیونیستی بود و پس از مدتی موفق شد به طور محرمانه به خارج سفر کند و از کشوری به کشور دیگر در تردد بود و پس از آن در دوره انتفاضه دوم به نوار غزه بازگشت و به برادران خود پیوست تا به مبارزه و جهاد علیه رژیم صهیونیستی ادامه دهد.
* رائد العطار، اسرائیل او را «سر افعی» مینامید
رائد العطار نیز عضو شورای عالی نظامی گردانهای القسام و فرمانده نظامی لشکر رفح، ازجمله مهمترین افراد تحت تعقیب ارتش رژیم صهیونیستی بود.
او در سال 1974 متولد شد و دارای 2 فرزند بود و به دلیل آنکه ریاست یگان کماندو قسام را بر عهده داشت، اسرائیل از وی به عنوان «سر افعی» یاد میکرد.
در کنار پهپاد شکار شده و به غنیمت گرفته از اسرائیل در غزه
رژیم صهیونیستی همچنین مدعی بود که العطار در پشت قضیه قاچاق اسلحه و به اسارت گرفتن «گلعاد شالیت» در سال 2006 قرار دارد.
به همراه شهید احمد الجعبری در سفر مکه
وی در سال 1995 از سوی تشکیلات خودگردان به اتهام آموزش استفاده از سلاح های غیر قانونی محاکمه و به 2 سال حبس محکوم شد.
به همراه شهید محمد ابوشماله
در سال 2014 در جریان تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه، زمانی که یکی از افسران این رژیم در عملیات گردان های القسام در شهر رفح ناپدید شد، روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت نوشت که العطار تنها شخصی است که از سرنوشت این افسر مطلع است.
بر اساس این گزارش، رژیم صهیونیستی در ابتدای تجاوز خود علیه نوار غزه، منزل العطار را بمباران کرد اما وی در منزل حضور نداشت.
به همراه شهیدان احمد الجعبری و محمد ابوشماله
به گفته منابع اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، زمانی که «احمد الجعبری» فرمانده گردانهای القسام در سال 2012 ترور شد، العطار نیز همراه وی بود.
انتهای پیام/
- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930604001760#sthash.X82phQCl.dpuf
نظرات شما عزیزان:
|